English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1543 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the sun is near setting U افتاب نزدیک بغروب کردن یانزدیک است غروب کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cockshut U غروب افتاب
sunsets U غروب افتاب
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
airglow U روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
to go down U غروب کردن
go down U غروب کردن
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
the setting of the sun U غروب کردن خورشید
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
sunburn U افتاب سوخته کردن
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
tan U باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
night U غروب
evening U غروب
evenfall U غروب
sunsets U غروب
nights U غروب
gloam U غروب
sundown U غروب
sunset U غروب
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
second dog watch U پاس غروب
vesper U غروب نمازمغرب
vesper U ستاره غروب
dusk U هنگام غروب
sunset غروب آفتاب
westering U غروب کننده
moonset U غروب ماه
theoretical setting U غروب نظری
even fall U اول غروب
visible setting U غروب مرئی
evening naval twilight U غروب دریایی
hesper U مظهرستاره غروب یازهره
gloaming U غروب تاریک و روشن
acronichal U فاهر شونده در غروب افولی
acronical U فاهر شونده در غروب افولی
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
approximates U نزدیک کردن
approximated U نزدیک کردن
approximate U نزدیک کردن
To turn into cash. U به پول نزدیک کردن
transverse adduction U نزدیک کردن افقی
to trun to a U بصرفه نزدیک کردن
adduct U بمرکز نزدیک کردن
osculate U تماس نزدیک حاصل کردن
ride herd on <idiom> U از نزدیک دیدن وکنترل کردن
range alongside U نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
see for oneself U از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
alliterate U چند کلمهء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن
aggress U نزدیک کردن حمله کردن
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
sunnier U افتاب رو
sunless U بی افتاب
sunniest U افتاب رو
sunned U افتاب
sunny U افتاب رو
sun U افتاب
sunshine U افتاب
queen's weather U افتاب
photosphere U افتاب
patent to the sun U افتاب رو
sunning U افتاب
dislocating U افتاب
suns U افتاب
subsolar U در فل افتاب
dislocates U افتاب
dislocate U افتاب
sunward U سوی افتاب
sunup U طلوع افتاب
sunrises U طلوع افتاب
sun beam U پرتو افتاب
basked U افتاب خوردن
basking U افتاب خوردن
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
sunshiny U افتاب گیر
visorless U بی افتاب گردان
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
sundials U شاخص افتاب
sunshine recorder U افتاب سنج
sunlike U مانند افتاب
p of the sun U نیش افتاب
sunrise U طلوع افتاب
sunstruck U افتاب زده
weather beaten U افتاب زده
vizor U افتاب گردان
heliophilous U افتاب دوست
sunbeams U پرتو افتاب
giant circle U افتاب شکسته
giant swing U افتاب یا مهتاب
girasol U گل افتاب پرست
girasole U گل افتاب پرست
daisies U گل افتاب گردان
helianthemum U چرخ افتاب
helianthemum U افتاب چرخ
sun worshipper U افتاب پرست
sun dried U در افتاب خشکانیده
heliograph U افتاب نگار
german giant swing U افتاب شکسته
sunlight U نور افتاب
sunshine U تابش افتاب
sunbeams U تیغ افتاب
patent to the sun U افتاب گیر
bask U افتاب خوردن
heliologist U افتاب شناس
p of the sun U طلوع افتاب
solarism U افسانههای افتاب
solarization U تابش افتاب
sunshades U افتاب گردان
broiling sun U افتاب سوزان
sunshine U نور افتاب
heliolatrous U افتاب پرست
dawns U طلوع افتاب
visor U افتاب گردان
basks U افتاب خوردن
sundial U شاخص افتاب
roman candle U افتاب مهتاب
chamaeleon U افتاب پرست
sunflowers U گل افتاب گردان
sun worship U افتاب پرستی
dawned U طلوع افتاب
sun struck U افتاب زده
daisy U گل افتاب گردان
dawn U طلوع افتاب
sunflower U گل افتاب گردان
heliotrope U افتاب گرای
sunbeam U پرتو افتاب
heliotropism U افتاب گرایی
dawning U طلوع افتاب
streamer U تیغ افتاب
chamaeleontis U افتاب پرست
visors U افتاب گردان
sunshade U افتاب گردان
turnsole U گل افتاب گردان
heliotherapy U معالجه با افتاب
heliosis U افتاب زدگی
sunbaked U افتاب پخته
streamers U تیغ افتاب
sunstroke U افتاب زدگی
sun burn U افتاب زدگی
helianthus U گل افتاب گردان
sunbeam U تیغ افتاب
sunburn U افتاب زدگی
visard U افتاب گردان
sunbath U حمام افتاب
heliotrope U گل افتاب پرست
peeps U نیش افتاب روزنه
sun dial U افتاب نما مقنطره
sunflowers U گیاه افتاب گرا
sunlit U روشن از فروغ افتاب
sung hat U کلاه افتاب گیر
basks U حمام افتاب گرفتن
to take the sun U افتاب بخود دادن
under the sun U در جهان در زیر افتاب
to sun one self U خودرا افتاب دادن
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
sunflower U گیاه افتاب گرا
sun hat U کلاه افتاب گیر
solisequous U تابع گردش افتاب
sunbaked U حرارت افتاب دیده
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
bask U حمام افتاب گرفتن
peep U نیش افتاب روزنه
peeped U نیش افتاب روزنه
side screen U چادر افتاب گیر
peeping U نیش افتاب روزنه
basking U حمام افتاب گرفتن
basked U حمام افتاب گرفتن
sunbaked U در افتاب خشک شده
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
sunshiny U منور از نور افتاب
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com